به نام خدا روز فراجا را به کسانی که میشناختم پیام خدا دادم و خیلی خوشحال شدند- عمران سری زد وبعد او را رساندم تامسیر که با مترو برود- امروز هم در مورد قالی ها نظرات موافق ومخالف بود ومن چندان توجه نکردم وگفتم عوض هم نمیکنم والسلام!! وشب هم بخش دیگری از بدهی ام را دادم به ایشان- سری به سهیلا زدم وبعد از بیان مشکلات سام با توکلی تماس واو هم هماهنگ کرد برای دیدن مرکز وآنجا رفتیم و سهیلا خوشش آمد وبالاخره هماهنگ کرد وآنجا را دیدیم و رفتند اورا آوردند وکلی منبع
درباره این سایت